دست نویس

هر جه می نویسم همه احساس من است

دست نویس

هر جه می نویسم همه احساس من است

تولدت مبارک

جشن میلاد و شب و شیدایی 

همچنان مست از این زیبایی 

مست و زیبا به هر جا رفتم  

همه جا خنده کنان می گشتم  

چشمها را شستم و دل از غصه تهی  

هر طرف می گشتم 

آن طرف دوستی از شهری دور 

این طرف دورا دور  

همه را می دیدم  

همه را بوسیدم 

بوسه ای از سر خوشحالیه خود 

مست از شادیو زیباییه خود 

خوش و خرم ٫ تیز و چابک 

مست و شیدا ٫ نرم و نازک 

آرزو کردم بماند 

این شب و روز ای خداوند 

این همه زیباییه ما  

این همه دلها و پیوند 

ای خداوندا خدایا 

هر شبم را گل بیفشان 

هر شب و روز و دقایق 

همه را زیبا ٫ درخشان

یار زیبا

دلم تنگه برای بی قراری  

برای چشم و زیباییه یاری  

همان چشمان بی تاب و فراری  

همان دلهای بازی کار و عالی 

تمام روزهای آفتابی 

همان شبهای زیبای سرابی 

پر و پروانگی پرواز هستی 

پی بال و پری بالا نشستی 

همان جایی که خود را هیچ بینی  

همه دلدادگی بیهوده بینی  

همان جایی که می فهمی که هستی 

تمام لحظه ها شادیو مستی 

همان مست و خراباتیه یاری 

همان یاری که در پهلو نشستی 

تفاوت دارد این یار کنونی 

تفاوت در دل و عشق فزونی 

کم وکم چشمها را باز بینی 

لب و دندان او ٫ زیبا نشینی 

به تاج و تخت زیبایش رسیدی  

تمام عمر از او می شندی 

که زیبا است و بخشش کار و جانی 

که رحمان است و حاکم بر جهانی 

همان که لحظه ها را آفریدست 

همه زیباییت را آفریدست 

همان کس که خدایی خوب داند 

دل و دلدادگی یکجا نشاند 

همان یاری که صدها نام دارد 

کلامش صد سخن همراه دارد 

خدا خوانی تمام عمر او را 

خداوند بزرگ و خوب و یکتا